در حقیقت بارزشترین دارایی یک سازمان برند خدمات و محصولات آن است. به طوریکه 70% از سرمایه آن محسوب میشود. بهطور مثال مجموع صادرات غیرنفتی ایران در سال 1394 حدود 42 میلیارد بوده و این برابر است با نیمی از ارزش برند کوکاکولا و یک سوم ارزش برند گوگل و یک چهارم برند اپل. این آمار و ارقام خود به تنهایی گویای ارزش و اهمیت اعتبار و برند در خلق ثروت و سرمایه برای یک سازمان یا شرکت میباشد.
به گزارش روابط عمومی گراف دی ، دکتر مینا نظری سرپرست روابط عمومی شرکت توزیع برق تبریز ، نویسنده مقاله «طراحی مدل مدل استراتژیهای روابط عمومی معطوف به برندینگ سازمانی در شبکه های اجتماعی» است با توجه به قرابت محتوایی بخشهایی از این مقاله با موضوع و محور پنجمین دوره گردهمایی گرافدی، با وی در باره ارزش و اهمیت برندینگ سازمانی به گفت و گوی نشستم تا در این خصوص نظر ایشان را جویا شویم:
خانم دکتر شما در رساله دکترای خود بهطور مفصل به فواید برندینگ برای سازمانها پرداختهاید، از شما میخواهیم اینجا هم خلاصهوار به آن اشاره نمایید.
براساس مطالعات اخیر و مصاحبههای عمقی صورت گرفته از پیامدهای برندینگ سازمانی میتوان به چهار مقوله اصلی جذب مخاطب یا مشتری، هویت بخشی به سازمان، افزایش فروش و کسب درآمد اشاره کرد.
با توجه به مصاحبه هایی که من با اساتید و متخصصان روابط عمومی از سراسر جهان داشتهام یک سری کدهایی از آنها در خصوص فواید برندینگ گرفتم و آنها را تبدیل به مفاهیمی کردم که عبارتند از:
1- برندینگ برای هر سازمانی نشاندهنده شخصیت آن سازمان است؛
2- برندیگ باعث هویتبخشی سازمان میشود؛
3- برندینگ موجب افزایش شهرت و محبوبیت سازمان میشود؛
4- برندینگ باعث متمایز شدن سازمانها از رقبا میشود؛
5- برندینگ موجب هویت بخشیدن به سازمان میشود، به گونهای که منجر به شناسایی سازمان از سایر سازمانهای دیگر میشود؛
6- برندینگ موجب مشروعیت بخشیدن به ارزشهای سازمان و آگاهی و شناخت اجتماعی میشود؛
7- برندینگ موجبات اعتماد هر چه بیشتر مردم به سازمان را فراهم میسازد؛
8- برندینگ تاثیر بسیاری در فروش کالا یا خدمات هر سازمانی دارد؛
9- برندینگ با اعتمادسازی عمومی تاثیر فراوانی در ایجاد دیدگاه مثبت در بین مصرفکنندگان کالا و خدمت آن سازمان دارد؛
10- برندینگ موجب دستیابی و تعامل با مشتریان میشود، به این معنا که ارتباط سریع و موثری را با مخاطبان ایجاد میکند و دسترسی به جامعه هدف (مخاطبان) را تسهیل میسازد.
به نظر شما چه عواملی مانع از ایجاد یک وجهه سازمانی مناسب میشود؟
من در مقالهی خودم این موانع را به دو دسته تقسیم کردهام؛ تحت عنوان: عوامل مداخلهگر درون سازمان و عوامل مداخلهگر برون سازمان.
عوامل مداخلهگر درونی شامل: نیروی انسانی، رویکردهای مدیریتی، امکانات و منابع، دشواری سنجش میزان تاثیرگذاری، دیدگاههای سنتی به ارتباطات، ضعف در بهرهگیری از امکانات رسانههای جدید، ضعف مدیدیت رسانهای، ضعف نهادهای روابط عمومی در سازمانها، عدم حضور روابط عمومی در کارگروه تعیین استراتژیک کلان مجامع مهم و تصمیمگیریهای کلان سازمان.
و اما عوامل مداخلهگر بیرونی: حوادث و بحرانهای اجتماعی، مسائل ارزی و بانکی، حوادث بینالمللی، آثار تحریمها، قوانین ملی و فراملی، کشش بازار و دیدگاه مخاطبین نسبت به سازمان و شرکت، عدم توجه دولتمردان در سطح کلان کشور به اهمیت و تاثیرگذاری روابط عمومی در ایجاد اعتبار و احترام مخاطب به سازمان و وضعیت مدیریت جامعه.
در جامعه کنونی که رسانهها حاکمیت را برعهده دارند و کسی نمیتواند قدرت رسانهها را منکر شود، رسانههای نوین اجتماعی بهسان یک محیط هوشمند برای شرکتها و سازمانها هستند و متخصصان روابط عمومی میتوانند در متن و بدنه این شبکهها با ایجاد کمپینهای متنوع و برندینگ و تبلیغات، عملا در ایجاد وجه سازمانی مناسب کمک کنند و با توجه به این که برد و میزان تاثیرگذاری این شبکه ها خیلی بیشتر از کانالهای ارتباطی گذشته است، سازمانها میتوانند با بکارگیری شبکههای متنوع ارتباطی در راستای برندینگ سازمان و شناساندن محصولات و خدمات سازمان مربوطه گامهای موثر و بزرگی بردارند.