بقا و فنای هر سازمانی به تعامل موثر آن با محیط بستگی دارد. در این بین سرمایه اجتماعی و تصویر سازمانی هر شرکت یا سازمانی نقش بسزایی در جلب حمایت محیطی دارد و هر چقدر سازمان در محیط متلاطم و پویاتری حضور داشته باشد، اهمیت این عوامل بیشتر است از این رو ایجاد سرمایه اجتماعی سازمانی و تصویر سازمانی مثبت برای آن ضرورت دارد.
این بار با محوریت موضوع پنجمین گردهمایی گراف دی به سراغ یکی دیگر از اعضاء شورای سیاست گذاری دکتر حسین زاده قشمی می رویم تا در این خصوص با وی به گفتگو بنشینیم:
آقای دکتر شما و دیگر اعضاء به چه دلیل موضوع وجه سازمانی را به عنوان محور این دوره از نشست گراف دی انتخاب کردید؟
در طراحی هویت سازمانی و احیای هویت درست و منطقی یک سازمان در نگاه مخاطبان مختلف، ضمن ضرورت توجه به همه اصولی که در حوزه روابط عمومی و عملیات روانی که در بحث اعتمادسازی، برندسازی و پرسونال برند باید صورت پذیرد؛ توجه ویژه تر به امری است که امروزه افکار عمومی را به واسطه تغییرات اکوسیستم رسانه ای دنیا و الگوریتم های مدیریتی که پلتفرم های رسانه ای را مدیریت می کند و ما نیز ناچاریم در هویت سازی سازمانی و هویت-سازی پرسونال برندینگ ریاست سازمان در همین الگوریتم های موجود بازی کنیم .
در این الگوریتم ما نیازمند ایجاد ضلع جدیدی تحت عنوان تعالی حکمرانی رسانه ای با خلاقیت و نوآوری هستیم که جدای از روابط عمومی و فضای رسانه ای موجود و پلتفرم های موجود، ذهن رسانه ای مردم و همه امورات مریوط به رسانه را مدیریت می کند و ارتباط و روابط عمومی در سازمان هم در بستر همین پلتفرم ها و در ذیل همین الگوریتم ها اتفاق می ا فتد.
ضلع جدیدی که تحت عنوان تعالی حکمرانی رسانه ای با خلاقیت و نوآوری یاد کردید، چه مشخصه هایی باید داشته باشد تا از کارآمدی برخوردار باشد؟
این خلاقیت و نوآوری باید درون مایه راهبردنگارانه و استراتژی محور باشد. یعنی ما صرفا با اتکاء بر عملیات های روزمره و بدون ترسیم راهبرد و استراژی درست، نمی توانیم ضلع جدیدی تحت عنوان خلاقیت و نوآوری در رسانه سازمان، ارتباطات و روابط عمومی سازمان و پرسونال برندینگ رهبر سازمان ایجاد کنیم. بنابراین ضلع خلاقیت و نوآوری باید بر مبنای راهبردنگاری و استراتژی های رسانه ای طراحی، عملیات نگاری و اجرا شود.
یکی ازکار ویژه های در ایجاد ساختار جدید ارتباطات سازمانی و پرسونال برند سازمان؛ طراحی gam ficationهای اجتماعی است. با توجه به نگاه تمدنی گفتمان مقام معظم رهبری و سر فصل قرار دادن این نگاه تمدنی ما انقلاب کردیم که نظام سازی بکنیم که سپس دولت سازی بشود و بعد جامعه سازی صورت پذیرد که بتوانیم از این مسیر به تمدن نوین اسلامی برسیم.
به نظر می آید که ما سه مرحله اول انقلاب ، یعنی نظام سازی و دولت سازی موفق عمل کردیم اما در جامعه سازی دچار مشکل ایم. قطعا تمدن سازی در هر بخش تخصصی کشور اتفاق نمی افتد مگر آن که قبلش جامعه سازی اتفاق افتاده باشد.
بنابراین تعالی سازمانی هم اتفاق نمی افتد مگر این که ما آموخته باشیم در دل سازمان جامعه سازی کنیم. حال جامعه مورد هدف می تواند خانواده یک سازمان، مخاطبان درجه یک سازمان، باشگاه مشتریان سازمان و در سطح کلان کل جامعه باشد. پس جامعه سازی در نگاه تمدنی انقلاب اسلامی جزو الزامات یک مدیریت متعالی سازمان است. اگر به تعالی سازمانی فکر می کنیم باید به جامعه سازی هم بیاندیشیم و آن ضلع جدید خلاقیت و نوآوری در جامعه سازی باید نمود داشته باشد.
آقای دکتر شما معتقد هستید که هر سازمانی در جامعه سازی مخاطبان خود باید دست به طراحی game ficationهای اجتماعی بزند؛ در این طراحی نیازمند توجه به چه شاخص هایی هستیم؟
من فکر می کنم یکی از اتفاق های مهمی که هر سازمانی در جامعه سازی مخاطبان خود باید رقم بزند، طراحی game ficationهای اجتماعی است. یعنی اگر game ficationهایی را طراحی کردیم و تیپولوژی های مختلف مخاطب را در این جامعه سازی دخیل کردیم و آن ها را در یک بازی رسانه ای وارد کردیم و خوراک و محتوای خودمان را در آن game fication که برای مخاطب طراحی کردیم به خورد مخاطب دادیم و در مخاطب تعالی و بلوغ را رقم زدیم، حتما آن تعالی و بلوغ در سازمان نیز رقم خواهد خورد.
این موضوع به زعم بنده راهبردی اصیل از نگاه تمدنی در حوزه تعالی سازمان است. اگر ما واقعا به رشد و تعالی پرسونال برند سازمان، تعالی رهبر سازمان، تعالی کارکنان و مخاطبان سازمان و تعالی استراتژی های سازمان فکر می کنیم و همه معیارها و شاخصه های EFQM را در جهت تعالی سازمانی سازمان به کار می گیریم ، لازم است که به تعالی جامعه هدف نیز توجه ویژه نماییم. یعنی حتما باید مخاطب ما، باشگاه اجتماعی سازمانی ما و خانواده سازمانی ما نیز باید رشد کند تا جامعه به یک بلوغ اجتماعی سیاسی رسانه ای نائل گردد.
پس اگر ما می خواهیم تعالی سازمانی اتفاق بیافتد و تمدن در نگاه کلان انقلاب اسلامی رقم بخورد، باید جامعه سازی کنیم و در جامعه سازی ناگزیر از راهبردنگاری دقیق برای game ficationهای اجتماعی هستیم. ما در بازی های اجتماعی که برای سازمان طراحی می کنیم باید تیپولوژی های مختلف، علی الخصوص نوجوانان و جوانان نخبه را درگیر کنیم و به فراخور موضوعات سازمان باید به تربیت نسل بپردازیم و جایگزین پروری کنیم. ماید باشگاه اجتماعی نوجوانان، جوانان، مادران و خانواده در سازمان داشته باشیم.
موضوعی که به نظرم علیرغم اهمیت فراوانش همیشه مغفول مانده است. ما باید خلاقانه و نوآورانه این تیپولوژی ها را شناسایی کرده و برای آنان game ficationهای اجتماعی را طراحی کنیم و در این بازی های اجتماعی محتوای مورد نیاز را به سمع و نظر این باشگاه های اجتماعی برسانیم به طوری که آنان با ما حس قرابت و نزدیکی پیدا کنند، به ما اعتماد کنند و با ما وارد بازی و تعامل اجتماعی شوند. من معتقدم امروزه اعتماد از مسیر انتشار اخبار و تبلیغات زرد و سایر اقدامات مرسوم و تکراری در حوزه PR اتفاق نمی افتد.
ما اگر با نگاه تمدنی به مخاطب نگاه کردیم و مخاطب را با تربیت رشد دادیم و مخاطب در پروسه تربیت شدن و بازی که ما طراحی کرده بودیم با ما حس خوب پیدا کرد و به ما اعتماد کرد، بعد از این جریان اعتماد سازی است که باشگاه های اجتماعی لازم یا همان کلونی های اجتماعی شکل می گیرند که از هویت، مدیریت و خدمات سازمان دفاع و حمایت کنند. چون آن ها به ما اعتماد کرده و وفادار شده اند. وفاداری در مبحث برندینگ جز اهداف غایی و هدف گذاری نهایی محسوب می شود.
به نظر شما عوامل اثرگذار بر شکل گیری هویت سازمانی چی هست و چه تاثیری بر رفتار مشتریان و تعهد سامانی داره؟
درپاسخ به این سوال شما باید بگویم ما امروزه با موضوع پر اهمیت اما معقولی به اسم GR یا همان Government Relation یعنی ارتباطات دولتی و حاکمیتی مواجهیم. به همان اندازه که موضوع game fication های اجتماعی برای سازمان با هدف جامعه سازی در دل جامعه و مخاطب نهایی باید اتفاق بیافتد ، طراحی استراتژی درست شبکه ارتباطی دولتی نیز از ملزومات و ضروریات محسوب می شود. یعنی شکل گیری هندسه ارتباطاتی برای مدیریت سازمان که نسبت ارتباطات با دولت و حاکمیت را مشخص و راهبرد نگاری می کند که این ارتباطات با چه سنخیتی، برای چه افرادی، با چه محتوایی و در چه زمان و مکانی تولید شود و چگونگی درگیری اقناعی و ارتباطی بین سازمان و نهادهای بالادستی یا هم عرضش را مشخص می کند .
همانقدر که ما برای مخاطب عمومی سازمان بر اساس تیپولوژی آنان، محتوای تخصصی تولید می کنیم و تلاش می کنیم در زمان و مکان درستی به آنان ارائه دهیم، با این درجه از اهمیت هم نیازمدیم که برای لایه بالایی سازمان یعنی GR سازمان، هندسه ارتباطی و داشبورد مدیریتی تعریف کرده و سپس این هندسه ارتباطات را تحلیل، رصد و پایش نماییم و نسبت سازمان و مدیر سازمان را با دستگاه های دولتی و حاکمیتی بسنجیم و در جایی که نیاز است نسبت های ارتباطی را تعریف، شبکه های ارتباطی را فعال و محتوای تخصصی را تولید کنیم و این در زمره اتفاق های جدیدی است که در اکوسیستم ارتباطی کشور در حال رقم خوردن است و هر سازمان و مدیر سازمانی که از این موضوع غافل شود، حتما در لایه ی گفتمان دیپلماسی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود دجار مشکل خواهد شد.
مدیر توانمند باید بیاموزد که ارتباطات حاکمیتی خودش را مدیریت و ساختارمند کند، تیم تخصصی داشته باشد، تولید محتوا کند و بعد آن را رصد و پایش کند و توجه خاص به تک تک افراد در دولت و حاکمیت داشته باشد و گزارش ها، آمار و اطلاعات را منتقل کند و پروسه گردشی اطلاعات بین سازمان و بخش حاکمیتی را درست برقرار کند اگر در این مورد مشکل داشته باشد حتما در سطح کلان سازمانی و مدیریتی خود دجار چالش بزرگی خواهد شد .
لازم می داانم که تاکید کنم مسله GR پدیده ای است که به طور گسترده تمامی سازمان ها اعم از خصوصی و دولتی را شامل و درگیر خود نموده است. بالاخص شرکت های خصوصی که بعضاٌ مسایلی در دولت ولایه های بالادستی دارند که به علت عدم آشنایی با ادبیات GR، یا قادر به برقرای ارتباط صحیح و اصولی با این لایه ها نیستند و یا توان ایجاد پل های ارتباطی را نداشته و یا برنامه مدون و مشخصی برای این ارتباطات ندارند و دائما دچار چالش و بحرانند.
آقای دکتر شما به عنوان مدیر روابط عمومی که در حوزه اجرایی PR تجارب ارزنده ای در وزارت صنعت ، معدن و تجارت سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرف کننده دارید، لطفا در خصوص تقدم و تاخر PR برGR توضیح بفرمایید.
بنده معتقدم یک مدیر روابط عمومی جهت پیشبرد اهداف خود به همان اندازه که به PR سازمانی توجه می کند به همان میزان نیز باید به GR سازمان خود اهمیت و بها بدهد و برای خود در ساختار سازمان جانمایی، راهبردنگاری، استراتژی و هندسه ارتباطی داشته باشد و در یک تعامل درست، منطقی و قانونی بتواند موضوعات، نیازها و اهداف سازمانی را تامین کند و این سرفصل جدیدی است که ما علاقمندیم به عنوان یک اتفاق جدید در اکوسیستم رسانه ای و روابط عمومی در این رویداد به آن بپردازیم و اهمیت این موضوع در لایه ساختار و سازمان و شرکت ها و بخش خصوصی را طرح و به بحث و تبادل نظر بگذاریم و الگوهای موفق را در این زمینه معرفی کنیم و ما می توانیم پیشرانان تعالی حکمرانی رسانه ای و ارتباطات رسانه ای باشیم چرا که امروزه تحول در روابط عمومی ما با تعالی حکمرانی در آن رقم خواهد خورد .